روانشناسی بالینی
روانشناسی بالینی یکی از پرکاربردترین شاخه های روانشناسی است.روانشناسی بالینی به مطالعه در مورد اختلالات روانی و راه های درمان آن می پردازد.رانشناس بالینی شغلی حساس است و متخصص دراین حوزه باید از یک روحیه قوی و دیدی اجتماعی و جامعه نگر برخورار باشد.
تاریخچه روانشناسی بالینی
قدمت این روانشناسی به انسان های نخستین باز می گردد،زمانی که منشاء بیماری های روانی را در ماوراء می دانستند.عمر این شاخه از علم به حدود 90سال قبل باز می گردد. بررسی های اولیه در این زمینه را تحلیلگر اتریشی زیگموند فروید آغاز کرد.در ایران در دهه 1350 اولین دوره کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی برای نخستین بار در بیمارستان روزبه شروع به فعالیت کرد.
روانشناسی بالینی چیست
طبق نظریه فروید بیماری روانی مشکلی است که می توان با گفتگو با بیمار آن را درمان کرد.بر همین اساس ،روانشناسی بالینی به درک و پیش بینی و هم چنین درمان ناهنجاریهای رفتاری،اعتیاد ناتانی های اجتماعی،درگیری های خانوادگی و زناشویی و مشکلات عاطفی و ....می پرازد.روانشناسی بالینی دارای رشته های تخصص متعددی در زمینه های متفاوت می باشد.
روانشناس بالینی کیست
روانشناسان بالینی متخصصانی دارای مدرکPHD ویاPSY.Dهستند.که آموزش ها و مهارت های زیادی را آموخته اندومعمولا در بیمارستان ها و مراکز درمانی به کمک و مشاوره با افراد می پردازند.
روانشناس بالینی چه کاری انجام می دهد
آن ها اغلب برای ارزیابی مشکل و وضعیت ذهنی از تست های رسمی ،مصاحبه ها ، مشاهدات رفتاری وآزمون های روانی استفاده می کند و پس از تشخیص به همراه بیمار و مطابق با نیازهای او ،روش های درمانی مناسب را تجویز می کند.نظارت مستمر بر درمان بیمار دارد تا در صورت لزوم راهکار درمانی را تغییر دهد.برخی از روانشناسان بر روی بیماری های خاصی مانند اسکیزوفرنی و بیماری های فکری تمرکز می کنند.
دیدگاه های حائز اهمیت در روانشناسی بالینی
رویکرد روانگردان:
این دیدگاه از نظریات فروید سرچشمه می گیرد.اعتقاد او بر این بود که ضمیر ناخودآگاه که از کودکی تربیت شده است،نقش مهمی در رفتارهای ما دارد.
رویکرد شناختی رفتاری:
روانشناس با استفاده از این دیدگاه به بررسی تعامل احساسات ،رفتارها و افکار بیمار می پردازد.
CBT(درمان شناختی –رفتاری):
روشی است که معمولا بر تغییر افکار و رفتارهایی که عامل پریشانی و اضطراب هستند ،توجه می کند.
رویکرد انسان گرایانه:
این رویکرد به طور کلی به بیمار نگاه می کند و بر روی واقعی سازی بیمار متمرکز می شود.روشی است برای کشف هویت بیمار و یا هویت سازی او بر اساس نظریاتی از مازلو و کارل راجرز.
شیوه های کار در روانشناسی بالینی
به سه روش در روانشناسی بالینی اقدام به روان درمانی می کنیم:
روان درمانی فردی:
در این روش بیمار با روانشناس خود در جلسات دو نفره به گفتگو و بیان احساسات و افکار می پردازد.فرد بدون این که از بیان گذشته خود نگرانی داشته باشد تمام ضعف ها ،ناتتنی ها ،دردها،سرکشی ها و پرخاش ها را بیان کرده و یاد می گیرد که رهایی از مشکلات به معنای پذیرتن آن چه اتفاق افتاده و آموزش های جدید است.
روان درمانی گروهی:
در این حالت گروهی از افراد با حضور روانشناس کنار هم جمع شده و به بیان مشکلات وراهکارها می پردازند ،در این جا اعضا شبیه به یک سیستم هستند و هر کدام در درک معضل دیگری و برطرف کردن آن می کوشد.
مشاوره خانوادگی و خانواده درمانی:
در خانواده درمانی همه اعضای خانواده به مانند یک عضو از یک سیستم محسوب می شوند.در ابتدای کار مشکلاتی هست که تحمل اعضا را کم کرده و رفته رفته به جایی رسیده اند که نمی توانند با یکدیگر وشبیه یک سیستم واحد معضلات را برطرف کنند ،در این جا چیزی به عنوان گناه یا تقصیر وجود ندارد ،دنبال مسبب مسائل نیستیم و هدف در اولویت نخست،درک نقش تک تک اعضا برای برنامه ریزی و ایجاد تغییرات در راه رسیدن به هدفی والاست .
در پایان متذکر می شویم که بین روانشناس بالینی و روانپزشک تفاوتهای زیادی وجود دارد...